سخن سردبیر


باورپذیری پژوهش

بنیان‏های یک جامعه را اندیشه‏ها می‏سازد و اندیشه‏ها از رهگذر پژوهش و پژوهشگران پا به عرصه می‏نهند. بر این بنیاد، همان گونه که اندیشه و اندیشیدن را نمی‏توان ساده انگاشت، پژوهش و پژوهشگر را نیز نمی‏توان غافلانه فراموش کرد؛ چه اینکه کم انگاشتن پژوهش، راه را بر پیشرفت و ترقی می‏بندد و استعدادها را ابتر و ناکام می‏سازد.

اما پرسش بنیادین در این عرصه ‏این است: چگونه می‏توان روح پژوهشگری را در جامعه پرورش داد؟ چگونه می‏توان جامعه‏ی علمی جوان حوزوی را به سمت درنگ و تأمل در پدیده‏ها و ثبت یافته‏ها و بهره‏مندی از تجربه‏ها رهنمون شد؟ به اجمال باید گفت از راه‏های رسیدن به آن آرزو، ایجاد باور عمومی در امر پژوهش است. بسیاری از ناکامی‏های نسل جوان حوزوی - که به جدایی آنان از عرصه‏های پژوهش منجر شده - فرآورده‏ی ناباوری‏هاست. گاه پژوهش را چنان دست‏نیافتنی می‏سازیم که کسی را یارای نزدیک شدن به آن نیست؛ گاه به دلیل ضعف نظام آموزشی، اجازه‏ی بلند پروازی‏های پژوهشی را به دانش‏‏پذیران نمی‏دهیم. ما ناخواسته با برخی استادمحوری‏ها یا مشاوره‏های کلی بدون آگاهی از استعدادهای فردی طلاب، گاه باعث گریز ایشان از عرصه‏ی پژوهش می‏شویم. نوپژوهندگان ما هنگام شنیدن نام پژوهش از زبان یک استاد فرهیخته با آن اندوخته‏ی تجربه، کندن کوه با یک سوزن را فرایاد می‏آورند و از آن می‏هراسند. شاید گاهی گمان می‏کنیم با این کار، آنان را به عزمی جزم و همت دیگرگونه‏ای دعوت کرده‏ایم، حال آنکه روح نوآوری و پژوهش را در آنان میرانده‏ایم.

ما به نوپژوهندگان‏مان نگفته‏ایم که پژوهش در سال‏های آغازین تحصیل، آن هم در گستره‏ای پهن‏دامان و کلی نیز شایان تحسین و قدردانی و پله‏ای برای ترقی است! ما به آنان کمتر گفته‏ایم که همین پژوهش‏های مختصر و گاه همراه با اشکال‏های فراوان، زمینه‏ی فرهیختگی در عرصه‏های علمی را فراهم می‏آورد! ما به ایشان کمتر آموخته‏ایم که هراس از نقد منابع مختلف یک علم یا موضوع، به توقف و فرو افتادن در دام چاله‏ها منجر می‏شود.

ما به پژوهشگران نورس و نوقلمان، نیاموخته‏ایم که آموزش، رودخانه‏ای برای رسیدن به دریای ژرف پژوهش است. ما به آنها نیاموخته‏ایم که آموزش، برای پژوهش است نه آموزش برای آموزش! از این رو کوشیده‏ایم تا ضعف نظام آموزشی خود را با مهار روح پژوهشگری جبران کنیم و کتاب‏محوری و جزوه‏سالاری را سرلوحه‏ی کار استادان خود سازیم. سرانجام این کار – به فرض توفیق کامل – تربیت استادانی برای آموزش همان کتاب‏هاست نه پژوهشگرانی پا به رکاب.

قدری درنگ کنیم! پژوهش می‏تواند آینه‏ای برای نمایاندن کاستی‏های ما در عرصه‏ی روش و آموزش و بوته‏ی نقدی برای استادان و دانش‏پژوهان باشد. آیا نباید اندکی از آموزش‏مداری افراطی کاست و جای آن را به پژوهش‏محوری داد و فرار از تحقیق را بین دانش‏پژوهان به حداقل‏ها و دست کم‏های امروز جهان رساند؟ آیا به واقع نباید به دانش‏پژوهان گوشزد کرد که هراس از پژوهش، هراس از ورود به باغی پر از گل‏های رنگارنگ و شایان دلنشینی و دلنشاطی است؟!

آنچه گفتیم در مطالعات و تحقیقات دینی ارزشی دو چندان می‏یابد؛ چه آنکه جامعه‏ی ما جامعه‏ی دینی است و هر روز و هر روز، نیازمند پژوهش تازه‏ای در عرصه‏ی دین و گشودن افق‏های تازه و اجتهاد پویا و سالم است و هر روز نیازهای جدید و مطالبات نویی به سوی حوزه‏های علمی گسیل می‏شود که این نیازها در بخش مطالعات اسلامی، بیش از سایر عرصه‏ها نیازمند به‏روزرسانی است. بدین روی پژوهشگر حوزوی، نقش حساس و والایی در سازندگی معنوی جامعه‏ی خود خواهد داشت. درخشش برخی استعدادها و توانایی‏های فکری طلاب در گستره‏های آموزش، پرورش نسل حاضر و پیشینه‏ی درخشان آنها در این عرصه، بویژه در سال‏های اخیر، نوید خجسته‏ای برای فتح قله‏های رفیع‏تر در این عرصه را می‏دهد. از این رو بر مسؤولان و استادان و صاحب‏نظران، فرض است که با ایجاد روح خودباوری پژوهشی در پژوهشگران حوزوی، زمینه‏ی این مهم را فراهم آورند.

امید است اکنون که به همت مسؤولان محترم، این فرصت دست داده تا در مجال این نشریه به تبادل اندیشه و نظر بپردازیم از همه‏ی دانش‏پژوهان محترم «مؤسسه‏ی آموزش عالی حوزوی امام رضا%» دعوت می‏کنیم در این هم‏افزایی علمی شرکت نموده و با ارائه‏ی مقالات، نظرات و پیشنهادهای خود در جهت بهره‏برداری هر چه مفیدتر و پربازده‏تر گام بردارند.