دانش پژوه سطح سه رشته شیعه شناسی موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا علیه السلام.
10.22081/iqiri.2020.71545
چکیده
مکتب معتزله یکی از جریانهای کلامی اسلام بود که در نیمه دوم قرن اول هجری در منطقه بصره شکل گرفت. پیروان این جریان مدافع کارکرد عقل در مباحث اعتقادی بودند و اگرچه به یک سری اصول مشترک معتقد بودند اما در تفسیر اصول اعتقادی، دیدگاههای مختلفی داشتند که همین امر به ایجاد شاخههای متنوع اعتزالی در مکتب بصره انجامید. این جریان به مدت یک قرن در عرصههای مختلف فرهنگی، زمینه ساز تحولات تأثیر گذار بود و در فاصلۀ سالهای 198ق تا 232ق، از زمان حکومت مأمون تا پایان حکومت واثق، به اوج پیشرفت خود رسید اما در قرن سوم هجری، رونق خود را از دست داد و از پیشرفت باز ماند.
گفته میشود که شیعه در مسائل کلامی به شدت تحت تأثیر اندیشههای معتزله بوده و از خود استقلالی نداشته است اما با مطالعه و بررسی دقیق معلوم میشود که نه تنها چنین نیست، بلکه عکس آن درست است، و معتزله تحت تأثیر افکار شیعی قرار گرفتهاند.
نخست ضمن پرداخت به سیر تاریخی بحث، به آرا و انظار برخی از متفکران مسلمان اعم از معتزله و امامیه اشاره خواهد شد. سپس بیان میشود که شیعه چگونه به صورت یک گرایش مستقل، از همان نخستین سال به وجود آمدن معتزله، از جهات گوناگون در برابر آنها صف آرایی کرده است و به نظر میرسد که شکستهای معتزله در همین مرحله، زمینه ساز طرح تهمت یاده شده به شیعه است و درادامه بحث شواهدی ارائه میشود و اثبات میکند معتزله تحت تأثیر شیعه قرار گرفتهاند.