مکتب معتزله یک جریانکلام اسلامی بود که در نیمه دوم قرن اول هجری در منطقه بصره شکل گرفت. پیروان این جریان مدافع کاربرد عقل در مباحث اعتقادی بودند. آنان به یک سری اصول مشترک معتقد بودند اما در تفسیر اصول اعتقادی، اختلاف داشتند که به ایجاد شاخههای متنوع اعتزالی انجامید. این جریان به مدت یک قرن در عرصههای مختلف فکری - فرهنگی، زمینهساز تحولات تأثیرگذار بود و در فاصلۀ سالهای 198 ق تا 232 ق - از زمان حکومت مأمون تا پایان حکومت واثق - به اوج پیشرفت خود رسید اما در قرن سوم هجری، رونق خود را از دست داد و از پیشرفت باز ماند. گفته میشود که شیعه در مسائل کلامی بهشدت تحت تأثیر اندیشههای معتزله بوده و از خود استقلالی نداشته است اما مطالعه و بررسی دقیق، بیانگر آن است که عکس آن درست است و معتزله تحت تأثیر افکار شیعی قرارگرفتهاند. در ادامه مقاله با توجه به سیر تاریخی بحث به آرا و نظرات برخی از متفکران مسلمان اعم از معتزله و امامیه اشاره میشود. سپس بیان میشود که شیعه بهصورت یک گرایش مستقل، از همان نخستین سال به وجود آمدن معتزله، از جهات گوناگون در برابر آنها صفآرایی کرده است و به نظر میرسد شکستهای معتزله در همین مرحله، زمینهساز طرح تهمت یاده شده به شیعه است و در ادامه بحث شواهد اثبات میکند که معتزله تحت تأثیر شیعه قرارگرفتهاند.